دل برد ونهان شد

فکر میکنم سخت ترین نوع ارتباط برقرار کردن، با آن مدل شخصیتهایی باشد که، نگاه پروژه ای به آدمها دارند. یعنی تا کسی را که دوستش دارند،بدست نیاورده اند، خودشان را به آب آتش میزنن و هزارتا آسمان ریسمان بهم میبافند تا بالاخره دل آنرا بدست آورند اما همین که فهمیدند ، دوست داشتنشان یک طرفه نیست و دیگری هم علاقمند شده است، تغییر رویه میدهند.حالا هرچقدر از این طرف اصرار باشد از آن طرف میشود انکار....

مثلا اگر "الف"در روز ده بار تماس میگرفته و هزارتا عشقولانه تحویل "ب" میداده، وقتی مطمئن می شود که تیرش به هدف خورده، دیگر جواب تماس های"ب" را هم نمیدهد. چون دیگر نیاز ی نمیبیند که وقت و انرژی خود را صرف قله ی فتح شده اش، بکند.

این روند ادامه دارد تا زمانی که "ب"، از بی تفاوتی ها و سردی های"الف" خسته میشود و قصد ترک کردنش را میکند، جالب اینجاست که در اینجا دوباره تبدیل به یک سوژه جذاب می شود و تلاشهای "الف" برای بدست آوردن مجدد او آغاز می شود...